ایلام، پایگاه خبری پی جور، یک شهر خوب شهروندان خوب دارد. در این شهر خوب، امنیت به خوبی احساس می شود. امنیتی که اصلی ترین دغدغه مردم است. به قولی امنیت از نان شب هم واجب تر است. گاهی اصلاً حواسمان به اطرافمان نیست چنان درگیر مشغله های زندگی هستیم که متوجه امنیت کوچه و خیابان نیستیم یا اگر هستیم چندان اهمیت نمی دهیم اما کافی است آرامش آنجا بهم بریزد آنگاه چه اتفاقی می افتد؟!
تجاوز به عنف، اخاذی و زورگیری و… از سوی ارازل واوباش مواردی هستند که امنیت مردم را نشانه می رود. اگر منطقی و کارشناسانه به موضوع بنگریم خواهیم دید مقصر اصلی این همه بی نظمی ها خانواده ها هستند. به هرحال خانواده ها باید نظارت کافی و دقیق بر تربیت فرزندان خود داشته باشند و اجازه ندهند با رفتارهای زشت و خارج از عرف با جان مردم بازی کنند.
برخی از خانواده ها متأسفانه در قبال تربیت فرزندان خود کوتاهی کرده و گاه شانه خالی می کنند که این امر باعث شده آنها فرزندانی پرخاشگر و بی مسئولیت بار آمده به فکر جرائمی چون جعل، سرقت و کلاهبرداری زورگیری و… بیفتند تا کمبودهای زندگیشان را پُر کنند.
حتی گرایش جوانان و نوجوانان به روابط غیر اخلاقی با جنس مخالف عامل همین خلاء های زندگی است چراکه خانواده نتوانسته با فرزند خود رابطه ای صمیمانه داشته آنها نیز بدلیل نداشتن تجربه و علم کافی به پیروی از شبکه های ماهواره ای و فیلم های مستهجن به رفتارهای غیر اخلاقی می پردازند. آدم کش ها، قاچاقچیان و بزهکاران ووو… متأسفانه در دوران کودکی با انواع توهین ها و تحقیرها و دروغ ها رشد کرده اند. گاه پشت میله های فلزی سرد و بی روح زندان می افتند. همه ی این مسائل به کنار، درد بزرگ آن است که ما ریشه ی اصلی را یافته ایم اما همه ی تقصیرها را گردن دیگر ارگان ها می اندازیم…
طرف به خاطر مشکل با خانواده یا فقر مالی دست به خودکشی می زند ما اما نیروی انتظامی را مقصر می دانیم چراکه نتوانسته است قبل از مرگ به فریادش برسد!!!… یا طرف دست به سرقت مسلحانه می زند و عدم حضور به موقع نیروی انتظامی و نبود هر مأمور بر در هر خانه و کوچه و خیابان را عامل این حادثه می دانیم! آیا این موارد توجیهی منطقی است؟! مردم نمی بینند یا نمی خواهند ببینند؟ گاه نمی گذارند که دیگران ببینند!..
من قصد عریضه نویسی و حمایت از دستگاه خاصی ندارم چه بسا ممکن است در این دستگاه هم فساد باشد اما آنچه برایم واضح و قابل روشن است این است که نیروی انتظامی بسیار قاطعانه با مجرمین و افرادی که مسلحانه به بانکها و طلافروشی ها حمله ور شده و دار و ندار مردم بی گناه را می ربایند به پاخاسته و حتی در بسیاری از حوادث گلوله دزدان و افراد مسلح جان پلیس وظیفه شناس را گرفته، گاه قطع نخاع شده و تا آخر عمر زمین گیر می شوند… آیا منطقی است که بگوییم نیروی انتظامی در زمینه ایجاد امنیت و مبارزه با مفاسد و اخلالگران و سارقان و تبهکاران و … احساس مسئولیت نکرده و یا کم کاری می کند؟!
حتی گاهی می بینیم مردم در پی تماس با ۱۱۰ از دیر رسیدن مأمورین به محل گله مند هستند اما آیا این دیر رسیدن ها نمی تواند دلیلش دور بودن کلانتری به محل حادثه و یا وجود ترافیک سنگین باشد؟ ا
اتفاقاً باید دستگاه قضایی و پلیس را تشویق کرده و از نقدهای بی جا و غیر منطقی دست بردارند. متأسفانه در جراید می خوانیم افرادی اقدام به دزدی می کنند و ککشان هم نمی گزد و بقولی وجدان درد نمی گیرند و حرکتشان را نوعی زرنگی می دانند. وقتی کانون گرم خانواده آغوش گرم برای رشد و ترقی جوانان ندارد جوان نیز به فردی ناهنجار اجتماعی تبدیل می شود.
با یک بررسی جامع می توان نتیجه گرفت اکثر تبهکاران و سارقان، جوانان بیکار بوده اند. هرچند بیکاری بهانه ی قابل قبولی برای سرقت در اذهان عمومی نیست. البته من به شخصه معتقدم بسیاری از سارقان به دلیل مسائلی چون بیکاری و نداشتن امکانات لازم زندگی، دست به سرقت می زنند. اگر برای ۵دقیقه هم که شده پای صحبت های آنها بنشینیم خواهند گفت “به علت فقر و تنگدستی به هر دری زدیم تا کار وکسبی یابیم اما وقتی تمام درها را به روی خود بسته دیدیم هیچ راهی جز سرقت و کیف قاپی ندیدیم”
جوانان و نوجوانان تحصیل کرده و بیکار جامعه با این افکار پوچ و بی اساس از سر ناچاری با ارتکاب جرم آنهم از طریق نقض قوانین مرتکب جرم می شوند و کلاهبرداری، دزدی و کیف قاپی را راهی میان بر برای رسیدن به خواسته هایشان می دانند. این افراد وقتی فرد پولدار و ثروتمندی می بینند فکر یک شبه پولدار شدن به سرشان می زند حالا هر راهی که باشد!! چون دوست ندارند در زندگی محروم باشند… به راستی اگر این افراد شغلی داشتند حاضر بودند شغل و زندگیشان را به راحتی از دست بدهند؟! اما آیا بیکار بودن جوانان، مسئولان را از خواب بیدار می کند تا به محیط کسب و کار سروسامان دهند؟!
البته طرف صحبت ما آن دسته از ارازل و اوباشی که با ریش های دراز و بدن های خالکوبی شده در کوچه خیابانها راه می افتند و زوزه کشان رعب و وحشت در وجود خلق ایجاد می کنند و به تجاوز و قتل وعام زنان و دختران جوان می پردازند نیست بلکه مقصود ما جوانان خطاکاری است که با وجود اینکه دست به سرقت و کیف قاپی برای رفع تنگدستی زده اند باز وجدانی بیدار دارند و هدف از ارتکاب جرم را نجات خانواده از فلاکت و بدبختی عنوان می کنند و با ناموس مردم و قتل و کشتار میانه ای ندارند.
به نظر نگارنده این مطلب، لازمه ی یک درمان موفقیت آمیز، تشخیص درست است که می تواند در نوع درمان مؤثر واقع شود. دولت باید فقر را ریشه کن کند چراکه پیامدهای منفی در جامعه نشأت گرفته از همین مسئله است و این موضوع نیازمند تحقیق و ریشه یابی علل و عوامل اجتماعی_اقتصادی آنهاست.
فاطمه حمدی- صاحب امتیاز سایت پی جور
امنیت قیمت نداره…
در نگاه دینی امنیت از نان شب هم واجبتره اگر امنیت وجود نداشته باشه سایر امکانات بهرهای برای انسان نداره…